۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

کلک ملانصرالدینی دولت به مردم: احمدی نژاد، زبلی که ما احمق می شناسیمش


احمدی نژاد را ما همیشه با رفتارهای حماقت بار و خیرانه سرانه اش می شناسیم، اما من همیشه به نظرم می رسد چقدر هوشمندانه عمل کرده و می کند. بهترین مثالش همین دی ماه و بهمن ماه امسال بود، که با توجه به اینکه راهپیمایی بهمن ماه خیلی حیثیتی بود، نه تنها هر بازی ای که بلد بودند و همه سال کم رنگ و پررنگ بازی اش می کردند -اتوبوس و شهرستان و اطراف تهران و ساندیس و کارت هدیه و ساندویچ و آب میوه و ...- امسال بازی دیگری از نوعی که دیگه توش استاد شده را بازی کرد. خبر خوشه بندی مردم و پرداخت نقدی یارانه ها بر اساس خوشه ها را جدی و گسترده اعلام کرذ. خود من شخصاً میدیدم که ملت چطوری با عصبانیت،هیجان، ناراحتی یا نگرانی از اینکه کدوم خوشه خواهند افتاد و می افتند و سرنوشت و زندگی اشون بر اساس اون چه تغییری می کنه و اینکه اس ام اس زدند به اداره امار و جواب اینطوری اومده حالا حضوری برند بهتر نیست...چیکار کنند. آیا می شه فرمهایی که پر کرده بودند را عوض کنند و چه و چه و چه حرف می زدند. همه شوخی ها و جدی های توی تاکسی و صف نونوایی و این ور و اون ور همه اش همین داستان ها بود. هیجان و نگرانی ای که مردم به طور عام و خاص روی سرنوشت ساز بودن حضور 22 بهمن داشتند خیلی راحت با این کلک به مسایل اقتصادی مردم منتقل کردند. اینقدر روی اعصاب ملت رفته بودند که حتی خیلی ها می گفتند درسته که برنامه مهمی است 22 بهمن ولی به خدا ما هم یه استراحتی، یه تمدد اعصابی، چیزی می خواهیم... مطمئن باشید مردم می روند و دهن سرویس می کنند! و این جور فکرها.

حالا این داستان ملا نصرالدین را که می خوندم گفتم که ای بابا چقدر این حقه باز دودوزه باز شبیه این کار ملا داره عمل می کنه، مثل همیشه.


و اما داستان اینکه ملا نصرالدين هميشه اشتباه مي‌كرد




ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي مي‌كرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست مي‌انداختند. دو سكه به او نشان مي‌دادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد مي‌آمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي‌كرد. تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه ملا نصرالدين را آنطور دست مي‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬ سكه طلا را بردار. اينطوري هم پول بيشتري گيرت مي‌آيد و هم ديگر دستت نمي‌اندازند. ملا نصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سكه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نمي‌دهند تا ثابت كنند كه من احمق تر از آن‌هايم. شما نمي‌دانيد تا حالا با اين كلك چقدر پول گير آورده‌ام.

شرح حكايت 1 (دیدگاه بازاریابی استراتژیک)
ملا نصرالدين با بهره‌گيري از استراتژي تركيبي بازاريابي، قيمت كم‌تر و ترويج، كسب و كار «گدايي» خود را رونق مي‌بخشد. او از يك طرف هزينه كمتري به مردم تحميل مي‌كند و از طرف ديگر مردم را تشويق مي‌كند كه به او پول بدهند
.

«اگر كاري كه مي كني٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشكالي ندارد كه تو را احمق بدانند.»

شرح حکایت 2 (دیدگاه سیستمی اجتماعی)
ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است. او به خوبی می دانسته که گداها از نظر مردم آدم های احمقی هستند. او می دانسته که مردم، گدایی – یعنی از دست رنج دیگران نان خوردن را دوست ندارند و تحقیر می کنند. در واقع ملانصرالدین با تایید باور مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است.

«اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد. »

شرح حکایت 3 (دیدگاه حکومت ماکیاولی)

ملا نصرالدین درک درستی از نادانی های مردم داشته است. او به خوبی می دانسته هنگامی که از دو سکه طلا و نقره مردم ، شما نقره را بر می دارید آنها احساس میکنند که طلا را به آنها بخشیده اید! و مدتی طول خواهد کشید تا بفهمند که سکه طلا هم از اول مال خودشان بوده است .و این زمان به اندازه آگاهی و درک مردم میتواند کوتاه شود. هرچه مردم نا آگاهتر بمانند زمان درک این نکته که ثروت خودشان به خودشان هدیه شده طولانیتر خواهد بود. در واقع ملانصرالدین با درک میزان جهل مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است.

«اگر بتوانی ضعفهای مردم را بفهمی میتوانی سر آنها کلاه بگذاری ! و آنها هم مدتی لذت خواهند برد!. »

اين هم نتيجه گيري امروزي:

شما به تعدادی از مردم 100هزار تومان (100 دلار ) بابت سهام عدالت! یا هر چیز دیگر بده (حداکثر معادل 4 میلیارد دلار) ، آنوقت میتوانی برای مدتی 400 میلیارد دلار درامد نفت را هر جور خواستی خرج کنی!! البته مدت آن به میزان ناآگاهی مردم بستگی دارد!




۵ نظر:

  1. ملا نصرالدین ما جدیدا یه کار تازه کرده، گفته چون حذف یارانه ها به مردم فشار میاره پس باید کارفرماها حقوق کارکنان را زیاد کنن!!یعنی پول یارانه رو گذاشته تو جیب خودش ولی جبران اون باید کارفرما به مردم پول بده!!این وسط کارگرا ذوق می کنن که حقوقشون زیاد میشه ولی نمی دونن که صنعت ورشکسته،ورشکسته تر میشه و آخر ماجرا بی کاری خودشونه!!

    پاسخحذف
  2. چرا اسم و آدرس قبول نمی کنی؟فقط ناشناس قبوله؟

    پاسخحذف
  3. ملا نصرالدین ما جدیدا یه کار تازه کرده، گفته چون حذف یارانه ها به مردم فشار میاره پس باید کارفرماها حقوق کارکنان را زیاد کنن!!یعنی پول یارانه رو گذاشته تو جیب خودش ولی جبران اون باید کارفرما به مردم پول بده!!این وسط کارگرا ذوق می کنن که حقوقشون زیاد میشه ولی نمی دونن که صنعت ورشکسته،ورشکسته تر میشه و آخر ماجرا بی کاری خودشونه!!
    ------------------------

    هاهاهاها! خیلی باحال عنوان کردید شما. مرسی!

    پاسخحذف
  4. چرا اسم و آدرس قبول نمی کنی؟فقط ناشناس قبوله؟

    --------------------
    چرا قبول می کنه سیستم. اخرین گزینه می تونید اسم و ادرس اینترنتی اتون را بگذرید یا اینکه در گزینه دیکه ای می تونید از اکانت گوگلتون استفاده کنید.

    پاسخحذف