۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

باید بروم....


باید چمدانی را که به اندازه تنــهـایی من جا دارد بر دارم و به سمتی بروم

که درختان حماسی پیداست...

می روم مسافرت!

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

تغییر چهره گزارشگر شبکه آمریکایی با شنیدن پاسخ های احمدی نژاد




در اوایل مصاحبه، که وقتی مجبور می شد سوالش را دوباره و سه باره بپرسه تا احمدی نژاد جواب بده، هی می گفت من را ببخشید جناب آقا...اما منظور من دقیقاً این بود که.....

اما به تدریج، رئیس مثلا جمهوری ایران، شوخی و تمسخر را به عنوان شیوه مرسومش ادامه داد...








و کم کم رو به عصبانی شدن:


به این دو تا عکس توجه کنید که خانم گزارشگر شبکه خبری آمریکا، چطوری داره به احمدی نژاد نگاه می کنه وقتی اون داره شوخی می کنه و یا جواب های نامرتبط می ده...




۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

مصاحبه تلویزیونی احمدی نژاد با یک شبکه آمریکایی






داشتم خبرگزاری ها را نگاه می کردم و تعجب چرا نه تابناک و نه رجانیوز و فارس نیوز و ... خبر مصاحبه احمدی نژآد را کار نکرده اند...

به هر حال مصاحبه پانزده دقیقه است که تمام شد. احمدی نژاد هم کم مزه و دلقک بازی و خنک کاری نکرد. فعلاً این چند تا عکس را از ژست و نحوه نشستن و پرستیژ کسی که خودشو رییس جمهور یک مملکت تاریخی به اسم ایران می دونه، داشته باط شید تا چند تا از افاضاتشو براتون بنویسم!


- نمی دانم مشاوران احمدی نژاد کدوم گوری کپیده اند که این بابا را همین طوری پرت می کنند جلوی دوربین. هر چی خانم مصاحبه گر با وقار و ادب و مسلط به صندلی خودش تکیه داده بود و قد بلندشو با اون کفش ده سانتی اش بلند تر کرده بود که بهتر از موضع بالا به احمدی نژاد نگاه کنه، مثلاً رییس جمهور ما تنونست از جفتک چارگوش زدن، و وول خوردن روی صندلی و شکلک در اوردن با چشم و ابرو و دهن و قوز کردن توی صندلی و شلنگ تخته انداختن با پاهاش خود داری کنه...


- یک جا خانم گزارشگر از احمدی نژاد پرسید که با توجه به احتمال حمله نظامی به شما، توان موشکی شما چقدر است؟
با نیش تا بناگوش باز شده جواب داد به شوخی که نکنه می خواهید که از مراکز موشکی ما بازدید کنید؟
- اون بابای مترجم هم عین همین را براش ترجمه کرد با لحن جدی و گزارشگر مادر مرده فکر کرد جدی داره بهش تعارف می کنه اگر می خواهد بازدیدی داشته باشد و جواب داد: - بله. خیلی دلم می خواهد!

- باورتون نمی شه که اخمدی نژاد نیش را تا بناگوش باز کرد و گفت: "خدا ان شاء الله قسمتتون کنه"!
شوکه اور بود که نیشش را هم نبست انگار داره سر خیابون به مردم متلک می گه.

گزارشگر هم که ترجمه را شنیده بود گفت بله اگر امکانش باشه خیلی دوست دارم که بتونم بازدیدی داشته باشم.

احمدی نژاد باز نیشش را باز کرد گفت امیدوارم خدا قسمتتون کنه.









- راستی خیلی خوشحال شدم که حتی توی بالاترین هم هیچ لینکی این خبر را کار نکرد.. معلومه ملت حسابی صدا و سیمای خصوصی رهبری و ضرغامی را تحریم کرده اند و شاید دامنه اش به سایت خودی ها هم رسیده ! هه هه هه!


۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

دو گزاره منطقی از تفاوت موجود در اعلام روز فطر




وقتی می خونی که رهبری در مساله تعیین روز عید فطر به وسیله دیدن هلال ماه با مراجع محترم دچار تفاوت و اختلاف فاحشی است، اولین سوالی که به ذهنت می رسه، اینه که وقتی در مساله به این عینی یا به قول خارجی ها (Concrete)، افراد "مرجع" و صاحب فضل و کمالات نمی تونند به یک نتیجه مشترک برسند، پس صد در صد تکلیف سایر امور مثل شیوه اداره مملکت و رویکرد های اساسی و حق و باطل و اینها مشخص است! به حق بودن دستگیر شدگان و کشته شده ها و اعتراض ها و یا توطئه بودن اینها که در مقایسه با همچین موضوع روشن و سر راست و پوست کننده ای، مشخصاً قابل بحث و بررسی و قانع شدن و توافق نیست.... ای بابا ... داستان اصلاً و اصولاً متفاوت است! با آنچه در عالم می بینیم....

مساله خوشمزه تر اینکه بنا به فتوای همه مراجع شامل همین 17-18 مرجعی که بر خلاف رهبری، فردا را روز عید فطر اعلام کرده اند و نه یکشنبه را؛ اگر دو نفر عادل شهادت بدهند که ماه را دیده اند، مرجع می تواند عید را اعلام کند هر چند خود ماه را به دلایل جوی و یا ... ندیده باشد. معلوم می شود این دوستان و عزیزان مرجع محترم، رهبری و ولی امر مسلمین را عادل نمی دانند که به ایشان و افراد عادل مورد تایید ایشان، اعتماد کرده و عید را اعلام نمایند...


و البته


این
تازه
از نتایج سحـــــــر است .....

باش تا صبح دولتمان بدمد...........




۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

ضعف کودتا گران تا کجا؟





آقاجان! کی هست دیگه بخواهد شک کند که ما بردیم؟!

الان به موبایل من و خانواده، پیامک رسید که : "آیت الله سیستانی د رملاقات با حجت الاسلام سید علی خمینی (نوه حضرت امام ره) در نجف دو نصیحت فرمودند: اول سفارش به درس خواندن. دوم تبعیت از رهبری" شماره هم 009860005005 است یعنی سفارشی در حجم انبوه به ملت ارسال می شود.

دیگه از این شاهد بیشتر!؟ آقا شما خودتون پسرها و نوه ها و عروس و همسر خمینی را قبول ندارید و بر علیه اونها شبنامه می دید و کیهان فحشنامه و تهدیدنامه منتشر می کنه....حالا ما ببینیم که سیستانی به یکی از نوه ها چی گفته؟ ما حرف منتظری و صانعی و سایرین را شنیده ایم و نیازی به پیام شما که معلوم نیست مال کی و در چه موضوعی و کجا بوده است -البته اگه از بیخ و بن راست باشه!- نداریم.....

ولی دمتون گرم که با همین پیامک هم ما رو دلگرم کردید که خودتون هم قبول دارید که ملت هیچ کدام شما را قبول نداره که به التماس مرجعی از عراق افتاده اید!

سبزپوشان روز همبستگی روز قدس زنده باشید! دم همه شما و همه ملت گرم ِگرم!




پانوشت: ا الان دیدم که تابناک این خبر را کار کرده البته به نقل از جهان و اون هم به نقل از محافل سیاسی!!




اگر به قدرت برسیم، چیکار می کنیم وقتی الان همدیگر را نادیده می گیریم؟



اینقدر پر شور و شعف بودم از این جمعه سبز، و اینقدر شارژ کننده و انرژی دهنده بودند این مردمی که حال می کردی باهاشون لبخندهای فاتحانه رد و بدل کنی، توی مسیر برگشت، توی تاکسی و اتوبوس و پیاده رو، به همدیگه ای که هم را نمی شناختیم کُد بدهیم که بعله... دیدی..حال کردی ملت رو ... و فاتحانه به خانه ها برگردیم و ببینیم اینقدر دل آشوب خشونت و خون و شکستن یه نهال سبز دیگه بودی، خدا را شکر! این بار خون و مرگ خدا را شکر که اتفاق نیفتاد...چه روزی می شه این روز توی تقویمت! ماندگار به شادی و افتخار!

وقتی همه شب بیداری و اینترنت! را درو می کنی... به سایت کلمه می رسی و باز مثل همیشه از خودت می پرسی چرا از کروبی هیچ خبری هیچ موقع مستقیم منتشر نمی کنند. در روزهای انتخابات هم هیچ موقع تجمعات و اقدامات اون را پوشش نمی دادند. این روزها هم بدتر از لجن نیوزها و کیهان صفت ها- که لااقل اسمش را می آرند هر چند با چهارتا حرف لایق خودشون- اما اینها اسم کروبی را سانسور می کنند چرا که از اون روز که قبول نکرد خواهش آمرانه کنار رفتن به نفع یک کاندید قوی و رای بیار را، خودش بوده و خودش تدبیر و ابتکار می کرده و اقدام.

حالا ببینید کلمه، سایت محبوب چطوری انعکاس داده دیروز را...دیروزی که همه حال کردند وقتی حداقل کروبی اعلام کرد از چه مسیری می آد تا انرژی امون مثل روزهای ابتکار حملات برق آسا، پخش و گم نشه بلکه سینرزیسمی، هم را تقویت کنیم و حضورمون را توی اون محور قوی کنیم تا خس و خاشاکهای واقعی از ترس له شدن، تصور اخلال در جمع ما رو به خودشون هم راه ندهند.

از سایت کلمه:
...بلوار کشاورز و میدان هفت تیر به طور کامل در اختیار معترضان بود. تعداد تظاهر کنندگان که فاصله بين هفت تير و ميدان وليعصر را پوشانده بودند و پيوسته بر آن افزوده می شد نزديک به صد هزار نفر برآورد شده است.


و هیچ اشاره ای نه به حضور کروبی می کنه در بین هوادار پر شور و حالش و مردمی که بعد از حال هایی که به جنبش داد و نذاشت انرژی مردم به اضمحال بره و با بیانیه ها و افشاگری هاش نه تنها دادگاه را لوث کرد و حگومت را از شوبازی جریان دادگاه انداخت چرا که نشون داد که این دادگاه با چه جریانی و چه فرایندی در پشت سر داره تشکیل می شه... کلی دعاگو پیدا کرده بود... سایت کلمه حتی اشاره نمی کنه که کروبی اعلام کرده بود که از این مسیر به راهپیمایی روز قدس می آید...... این را قیاس کنید با کروبی و روزنامه و سایتش که همیشه و همه جا کوچکترین اخبار موسوی و جنبش را بدون سوگیری، منتشر کرده و می کنه...

کلمه باز می نویسد:


در خیابان آزادی تهران، هواداران پرشمار مهندس موسوی در كنار سایر شركت كنندگان در راهپیمایی به دادن شعار پرداخته و با وجود شعارهای متفاوت آنان، درگیری میان این گروه و ماموران انتظامی كه بدون ایجاد تنش درحاشیه خیابان وجود دارد دیده نمی شد. نكته جالب توجه استفاده طیف حامیان دولت و بسیجی ها از شعار "هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران"است كه پیش از این توسط هواداران میانه روی موسوی ابداع شده بود. بنابر گزارش ها، قبل از میدان انقلاب، نیروهای سبزپوش انتظامی با ایجاد صف چند لایه انسانی، از ورود حامیان موسوی به این میدان جلوگیری كردند كه آنان در همان جا باقی مانده و به سردادن شعارهای مورد نظر خود پرداختند.

قصد تفرقه و اینها ندارم که از زهر هلاهل هم برای آینده ما، آینده ایران و مسیر جنبش خطرناکتره. اما دلم می خواهد هیچ کسی و خودم هم آینده جنبش را به هیچ شخصی گره نزه..همه عزیز .. و به قول موسوی هر کسی هر کسی از این جنبش حمایت کنه ما تشکر می کنیم... البته با یک دلیل متفاوت چون جنبش خودشه....نه اینکه ما را حمایت کنه...خودش، آینده کشورش و آینده بچه ها و کسانی رو که توی این خاک دوست داره حمایت داره می کنه.....

از نیامدن هاشمی با وجود همه احترامی که براش قایلم، خوشحالم چون فردا خود اون یا حکومت و یا اطرافیان هیچ کس نمی گه مردم به خاطر هاشمی اومدند... نه مردم به خاطر فریاد زدن مطالباتشون اومدند، مردم به خاطر این ظلمی که بر اونها می ره اومدند...مردم اومدند بگن : "ما هستیم".



_ از این دست حرفها که حالا وقت این حرفها نیست و اینها بیزارم... چرا که بوی سوسیالیست های دو آتشه دوران کمونیستی می ده که صبر کنید که کمونیست همه گیر شه.... اعتراض نکنید که خیانت به آرمان خلق است و فرد را برابر دونستند با حزب، با آرمان، با مردم، با آینده. همه ما بالغ و رشید و پخته شده ایم در کوران حادثه های جنگ و بعد از جنگ تا انتخابات و حوادث بعد از انتاخبات که بک تنه خیلی از ما را ساخت و فکر و نگاهمان را متحول کرد که ای بابا سر گوری داریم گریه می کنیم که هیچ مرده ای توش نیست...اینها به اسلامی که ساختند و به خورد گوشت و پوستون دادند هیچ اعتقادی خودشون ندارند...ای بابا پاش بکشه از هیچ چیزی که بدترین آدم ممکنه بتونه فکرشو بکنه، اینها از انجامش فروگذار نیستند..... ما به سرنوشت هیچ کسی گره نخورده ایم... همراهی با خواست و مطالبات درست ما، برای افراد شان و آینده می آفریند و نه بالعکس.

2 - جوگیر نشده ام ها! حالم گرفته است از ته مانده هایی از تمامیت گرایی و خودخواهی که در وجود همه ما شاید باشد اما برای کسانی که مدعی زمامداری مملکت را دارند، ننگ است به اعتقاد من.




۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

بهترین روز سال 88: روز قدس خوانده شده...روز همبستگی ... روز نترسیدن

27 شهریور 1388
18 سپتامبر 2009

روزی که به نام روز قدس مشهور بوده ، برای من همیشه رنگ جلویبوی شعف آور شجاعت، همبستگی و هوشمندی هموطنانم را خواهد داد. این روز مثه روز تولدم همیشه به یادم خواهد موند..همیشه...... از همه مردم خوب و باحال و با مرام که اینقدر به هم حال داند ممنونم. ..... هزار بار تا همیــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــــــه!



بعد از چند روز تحت تاثیر رسانه ها و پیغام پسغام های رهبر و سپاه و بسیج و اطرافیان دلسوزشان بر قلع و قمع کسانی که با اغراض سیاسی به راهپیمایی می آیند، و گشتن در بالاترینی که بحث کابراش، این باشه که راستی چطوری بیاییم بالاترین که متوجه ما نشوند..این فیلتر شکن خوبه...نه تو را خدا یکی جواب بده این یکی چطورتره....من که تصمیم گرفتم دیگه نیام بالاترین... و این حرفها...


با عموهای روزه بگیر، قرار افطار گذاشتیم توی خونه ما. به این نتیجه رسیدیم که دوربین و چیزهای خطر ساز و رنگی و این ها را با خودمون نبریم که من خودم کلی پکر شدم که عکس ها را خالی و برای اولین بار دوربینم را شارژ کرده بودم!


برادرم که به قول خودش ما کروبی چی ها را نمی خواست تا هفت تیر همراه کنه، سوار این اتوبوس های نماز جمعه ای شد به سمت خیابان انقلاب.

وقتی ما رسیدیم در وسط خیابان فقط بسیجی ها و جماعت کلیشه ای راهپیمایی برو بود با میلیارد تا عکس خامنه ای در حالت های مختلف ... هر دو نفر یکی پلاکارد داشت! و چشممون به کسایی خورد که توی پیاده رو ها دارند راه می روند و به نظر نمی خواستند با جمعیت وسط خیابون همراه شوند.... نیم ساعتی که گذشت به برادرم زنگ زدم (این بار موبایل ها قطع نبود انگار که خودشون هم لازم داشتند موبایل ها رو!! ) که چه خب رکه گفت خیابون انقلاب غوغا است چون کلی اتوبوس اومده از شهرستان توی کارگر جنوبی و خیابونهای اردی بهشت و منیری جاوید و اینه اداره همین طور آدم پیاده می کنه که به سر و تیپ و نگاه هایی که به این ور و اون ور می کنند معلومه که از سایر شهرستانها اومدند و مال تهران نیستند... گفت تعداد جنبش سبزی ها هم کم نیست ولی اونجا هم مثل بلوار کشاورز توی پیاده رو ها هستد و بعدش اضافه کرد که حزب الهی ها و بسیجی ها اومدند جلو و پرچم یکی از بچه ها را گرفتند از چوبش جدا کردند و سرش هم داد زدند که زر زر می خواهی بکنی همین اول بگو.... برو زودتر گورتو از این جا گم کن و کلی حل همه را گرفته بوده ...داداش من که کٌپ کرده بود که امروز بکش بکش خواهد بود... حواستون باشه...از هم جدانشید که اوضاع داغونه...


ما اومدیم میدان ولیعصر را بالا بریم که ببنیم که چه خبره ... و اوضاع چطوره که چند تا اتوبوس سر زرتشت پیاده شدند به عموم گفتم ...ای وای که این جا هم مثه انقلاب شد... کارمون دراومد با این کتونی ها و بند های تابلوی سبز.......
اما باورتون نمیشه که اینهایی که اومده بودند با اتوبوسهای مفتی نماز جمعه ای ...ریختند وسط و شروع کردند اولین شعار ها را :

محمود خائن آواره گردی ......


کشتی جوانان وطن

الله اکبر



مرگ بر دیکتاتور


استقلال آزادی جمهوری ایرانی



دروغگو دروغگو شصت و سه درصدت کو؟!


ما توی بهت بودیم که دارند چی می گن به جای شاه خائن..دویدیم جلو.... حال کردیم ....فریاد زدیم..... جیغ کشیدیم ..... پارچه های سبزی را که با خودشون اورده بودند دور خودمون پیچیدیم و فریاد زدیم که:


نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.



کروبی دستگیر بشه ..ایران قیامت می شه



مجتبی بمیری ...رهبری رو نبینی



روسیه بسیجی.... پیوندتان مبارک.....



همه با هم به میدان ولیعصر اومدیم که بلندگوهای بزرگی گذاشته بودندکه صدای نکره وزیر شعار می آمد که مرگ بر آمریکا... و ملت یکپارچه فریاد می زد: مرگ بر روسیه!

یارو کم نیاورد و گفت : نه شرقی نه غربی... جمهوری اسلامی... که ملت فی البداهه و هوشمند صدایش را به آسمان برد که نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی



اصلاً فکرشو نمی کردم روزی روزگاری دوباره منتظری برگرده سر خواستهای مردم و شعارهاشون....هیچ کی فکرشو نمی کرد اما مردم می گفتند:


منتظری زنده باد صانعی پاینده باد



خیلی خیلی به قول سروش شادی آور و دلیری بخش بود ... قدرتمندی و درستی این شعار که نترسید نترسید ما همه با هم هستیم.... واقعا نه به اون صبح که ما به پیاده رو ها کشیده شده بودیم و تک و توک کسی شعار می داد .... اما حالا در مقابل حداقل 10-20 هزار نفر نیروی مسلح، این جماعت میلیونی می غرید که : رهبری رهبری این آخرین پیام است.



دلم می خواست به سجده بیافتم در مقابل شجاعت بعضی که مقنعه و مانتو و نوارهای سبز پوشیده بودند یا پارچه های چند متری با خودشون حمل می کردند.... دو تا دختر چادری بودند که این ساق هایی هست که زیر مانتو می پوشند که دستشون بیرون نیاد جلوی نامحرم را سبز سیدی پوشیده بودند و همه انگشتهاشون را نوار سبز بسته بودند و از همه ما جلوتر و بلند تر فریاد می زندند.... یکیشون که رفت و جلوی تنها یگان ویژه ای (توی مسیر هفت تیر تا بلوار کشاورز و تا سر کارگر ما فقط نیروی انتظامی و بسیجی ها و لباس شخصی ها را دیدیم) که دیدیم انگشتهاشو وی کرد و گفت ما پیروزیم...اینقدر خونسرد و مطمئن و محشر بود که می خواستم برم ببوسمش......



خیلی جالب بود که حداقل نصف جمعیت یا به نظر من بیش از نصف جمعیت را خانوم ها تشکیل می دادند..اونهم با دل و جرات ... شیر دل..... جمعیت در هم شده بود و جلو می رفت...


بسیجی ها نزدیک خیابون کارگر که به دانشگاه تهران نزدیک می شدیم یک جا جمع شده بودند شروع کردند که : "بی نماز! بی نماز! بی نماز!!" که ملت به هیچ جاش نگرفت حرفهاشونو...... یک کم بعد صداشونو بلند تر کردند که : "مرگ بر منافق"....."مرگ بر منافق"....

یکی دو نفر سنگ بهشون پرت کردند که مردم همه هوشمندانه مانع شدند و گفتند نه نه سنگ نزنید...... خشونت نه... اما همین باعث شد که بسیجی ها به سمت جمعیت یورش بیارند که نیروی -استثناً زبل ِ- انتظامی اومند وسط و جلوی اونها را گرفتند و دو سه نفرشونو وسط کشیدند به تذکر و حالت تهدیدی حرف می زندند باهاشون...مردم شروع کردند که : نیروی انتظامی تشکر تشکر.... دلم می خواست بودید و قیافه بسیجی ها را می دیدید وقتی مردم از نیروی انتظامی تشکر و حمایت حمایت می کردند...

از بقیه شعارهای خطاب به بسیجی های هار شده :


بسیجی واقعی همت بود و باکری


یا ازاونهم بهتر: بسیجی حیا کن مفت خوری را رها کن



حرفهای احمقی نژاد را هم که اصلاً نشنیدیم بسکه ملت هو می کرد.... حالشو گرفتند اساسی ...مردک همه اش هم ملت ملت می کنه که ملت جلوی زورگویی وای می ایسته...ملت جوابشونو می ده...ملت ..ملت...بیا آقا جون این هم ملت ملتی که می گفتی....بیا تحویل بگیر.....



من الباقی اش + قیلم هام بعد این تلنفی که دارم الان حرف می زنم... می بوسم دست همه این ملت باحال با حالٍ با حال ِ با حال.....