۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

روزهای ما....


هیچ چیزی ما را نجات نخواهد داد.........


سریال های متنوع و رنگارنگ این روزها را می بینم ... و با خودم می گویم حتی اگر موفق شویم سیستم دیگری جایگزین کنیم، حتی اگر رای هامونو پس بگیریم، حتی .... و حتی... هیچ کدام ما را نجات نخواهند داد با ا ین تربیت و آدابی که ما فراگرفته ایم.....

این چند روز کسلی و بی حوصلگی و کمی کدرم را تمام وقت، جلوی تلویزیون نشسته ام! کم توان و بی هیچ احساسی....

و می بینم که غم آلودگی هم اضافه شد.

می بینیم که معلم یک مدرسه ای، دانش آموزان دبستانی اش را برای تعقیب و گزارش دهی از زن مورد علاقه اش به این طرف و اون طرف می فرستند، فیلم با پایان خیلی خوشی تمام میشود. مدیر مدرسه هم درگیر داستان معلم عاشق پیشه می شود و در نهایت دختر مورد علاقه که همسر قبلی یک فرد معتاد داشته و در خطر بوده، نجات پیدا می کند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود.... و هیچ کس نه مدیر محترم مدرسه و نه والدین و اینها، به سوء استفاده از بچه هایشان حساسیت نشان نمی دهند و خوشحال هم می شوند و .... نظیر این صحنه ها را در خیلی برنامه ها و فیلم های ایرانی می بینیم که یک مدیر مجموعه و یا معلم ها، در راه هدف شخصی مثلاً خوبشان، از پرسنل یا بچه های زیرمجموعه اشان، تنها به خاطر قدرتی که روی آنها دارند، استفاده می کنند... و هیچ کدام از نقدهایی که در مورد این فیلم ها می خوانیم، اشاره ای به این معضل نمی کند ...انگار در فرهنگ ما جزء مسلمات است....

برنامه های رنگارنگ آشپزی را با آشپزهای مرد و زن مختلف می بینم که همه بدون استثنا دارند به خانم های محترمی که می خواهند همسرشان را خوشحال کنند و نشون بدهند که از زحمت هایی که برای اونها می کشند، متشکر و ممنون هستند، انواع غذاها و پیش و پس غذاها را آموزش می دهند و فرهنگ غالب مردی و زنی را در جامعه پررنگ تر و پررنگ تر می کنند و همین طوری است که می بینیم در یک سریال همسایه به مرده می گه خب، زنت قهر کرده بود ورفته بود، و رستوران ها بسته بود،خب کاری نداره برای خودت یه چیزی درست می کردی که وابسته زنت نباشی، و مرده جواب میده مگه من زنم! (که آشپزی کنم!)

یا هزار نوع برنامه مشاوره روانشناسی و یا برنامه های مشاوره زوج ها و خانواده ها که آخوندها مشاورش هستند را می بینیم که فقط و فقط و به طرز روانی کننده ای فقط خطابشان به زن خانواده است که باید بدانید مردی که بیرون خانواده زحمت می کشد، نیاز به دست نوازش و محبت شما دارد. اگر عصبانی می شود و چیزها را می شکند، عصبانی نشوید بالاخره مرد است و طبیعتش با زنها که صبور و ملایم و نقش حامی دارند فرق می کند..خداوند.... خداوند.... . دین .....و می دانید طبیعت... برنامه های مشاوره ازدواج همه اش دارد به زنها آموزش می دهد که چطور مرد مورد نظر خود را در جلسات خواستگاری و .... جلب وقار و خانه داری و ...خود کنند...... اینکه در مقابل مردهاشون اگر صبر کنند، خداوند چقدر پاداش برایشان منظور می کنه.....


من نمیم دانم خداوند محترم مورد نظر آقایان، در مورد جوامع غربی چه می فرمایند، آیا مردانش که غذا می پزند و کارهای خانه می کنند و خواستگاری می شوند و حتی مورد مردآزاری در خانواده قرار می گیرند و امثالهم، دیگر از مردی ساقط هستند؟!

این خرده فرهنگی که مرد را بالاتر و مهمتر می دانند و زن را موظف به خدمت و اطاعت او می داند که رضایت خدا وسلامت جامعه هم در آن است، من را می کشد.... و با خودم می گویم هیچ چیزی گویاما را نجات نخواهد داد........ مثل دخرتان سریال ها که ازدواج می کنندتا از قیمومیت پدر و سایه سنگین او رها شوند به گیر همسر و قوانین ظالمانه خانواده محور اسلامی می افتند و در حقیقت از ماهیتابه به درون آتش!












هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر