۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

محمد کامرانی






محمد کامرانی را آورده بودند بیمارستان ما برای مثلاً درمان که نتونستند نجاتش بدهند و مرد. از روزی که تن و بدنشو دیدم، دو انگشت پای نداشته اش را، ناخنهای کشیده شده اش را، گزارش پزشکی اش را که به این هم تجاوز شده بوده، هیچ کدام ما نمی توانیم غذایی بخوریم بدون اینکه مزه جسد را احساس نکنیم، نمیتوانیم بخوابیم بدون اینکه موهای کنده شده و کبودی های جلوی سینه اش، آخرین تصاویری نباشه که قبل از از خواب جلوی چشمامون رژه نره... تو را خدا، نگذارید هیچ خونی، هیچ داغی هدر بره.... نهضت را زنده نگه دارید...تا زنده ایم...

الان می تونست این محمد باشه که دنبال اسمش، روزنامه کنکور را بالا و پایین می کنه... فکر کنید پدر و مادرش چه احساسی دارند وقتی جواب کنکور اومده یادشون به همه شب زنده داری های محمد و درس خوندنهاش برا رفتن به زیر خاک سرد، می افتند...نگذارید...نگذارید هیچ خونی هدر برود......هیچ خونی./.....

۲ نظر:

  1. توی کدوم بیمارستان بوده؟

    پاسخحذف
  2. بیمارستان مهر. البته اول از کهریزک به یمارستان لقمن که دولتی است و در چهاراه لشکر ه برده بودندکه با مطلع شدنخانوادهو به اصرار اونها اوردنش به بیمارستان مهر که متاسفانه از دست رفت....

    پاسخحذف