۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

دوران مبارک پیش از انتخابات





موندم از حکمت این کار آقای خامنه ای که از دیشب زیر نویس همه فیلم ها (راستی سائوسائو را یادتونه کارتونشو، دیشب فیلمشو داد) و برنامه های ورزشی و صبح این بوده که " دادن هر گونه پاسخی به نامه هاشمی توسط مقام رهبری تکذیب می شود!" گذشته از اینکه همین از فحش هم برای هاشمی بدتره که محلی به نامه و ملاقات و شکستنت نکردیم که نکردیم، امروز هم موقع رای دادن، رهبری فقط گفت که این پیامک هایی که رد و بدل می شه دروغهخ! بر خلاف رویه معمول که ما حتی اگر می خواهیم توی دهن طرف مقابل بزنیم می گیم بله آقای فلانی که خیلی محترم و زحمتکشه ولی.... (مثه محمود که هی می گفت آقای موسوی من به شما علاقه دارم اما....آقای کروبی .... شما با این همه سوابقتون چرا...)...حتی یه اشاره به هاشمی مادر مرده نکرد!


این انتخابات واقعاً دوره مبارکی بود بار ملت و سرنوشت کشور....چه قداست های کاذبی که شکسته نشه.....چه مطالباتی که عنوان نشد(از شعار حجاب اختیاری ستاد کروبی در خیابان فاطمی واقعاً حظ دنیا را بردم!!!)... خوشحالم که همه دنیا داره این انتخابات رو مخابره می کنه و صحنه های بهتری از شور و هیجان سالم مردم رو گزارش می دهند ..اینکه چقدر احمدی نژاد مخالف داره...چقدر مخالفاش پختهو معقول رفتار می کنند........ از یه چیز دیگه ای هم خیلی خوشحالم...این که خیلی مردم که بلد نیستند شادی کنند و ارتباط برقرار کنند......فرصت خیلی خوبی را پیدا کردند تا در جمع باشند، تقربا خودشان باشند و هیجان را تجربهخ کنند... روزی که داشتیم از زبرنامه ستاد موسوی در سبز سازی خیابان ولیعصر بر می گشتیم و چون مصلی (که محل تجمع حامیان احمدی نژاد بود )مسیر برگشت ما قرار داشت، کلی از طرفداراشو می دیدیم که با ماشین و موتور و پیاده با پرچم ایران و نوار و سربند سه رنگ ، توی خیابونها بودند، می خندیدن شوخی می کردند با ماهایی که ضد احمدی نژآد ماشین را آراسته بودیم به انواع دروغ ممنوع و شعار تغییر و عکس های موسوی ....شوخی می کردند وای می ایستادند حرف می زدند..... ویراژ می دادند و هی دست پیروزی نشون می دادند... و ما هم وووو و آنها هم.و... و آنها هم.....وقتی هم که 20 دقیقه احمدی نژادی تموم شد و طرفداراش الله اکبر گویان به خیابونها اومدند....خیلی هاشونو دیدیم که به همراه همسراشون اومده بودند ...چیز که هیچ موقع توی طرفداری احمدی نژآدی و بر و بچه های حرب الل ای نمی بینی....اگر هم تجمع زنان و مردان باشه...از هم جدا هستند....زنانه و مردانه و احتمالا زن و بچه خودشونو نممی ارن....ولی این بار نیمه های شب هم می دیدم که حاج آقایی، قیافه فوق حزب اللهی داره با خانومش لبخند زنان از تجمعی، خیابان نوردی ای جایی بر می گردی..... یه خانمی بود چادری توی جمعیت حامیان کروبی با دست بند سبز و روسری سبز...می گفت وای که چقدر فضای جذابی یه...کاش همیشه انتخابات بود..... و چقئر حیف که همیشه این فضا را نمی تونیم تجربه کنیم......همیشه حضور خشونت، سایه برادر بزرگ، فقر شدید مهارت های اجتماعی و توان ارتباطی بین ما ......فاصله و سختی ایجاد میکنه....


به امید کلی روزهای خوش و خرم و زنده......


دلخوشی از دیار رویا....ر.ا.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر