کاش این انتخابات هر چه زودتر برگزار شه و تمومشه بره پی کارش، بالا آوردیم هر روز چشم و دلمون به یک فساد و گند دیگه در گوشه گوشه این ملک و آدمهای اطرافمون روشن شد! واقعاً انگار هیچ کی سالم نیست الحمدالله! باب اتو رو خدا بذارید فکر کنیم اقلا یکی سالمه....یکی راست می گه....هنوز دنیا اونقدرها هم گند نشده چرا فقط برای دیگران بدی بده؟ برای ما و خانواده ها و دوستانمون خوبه. ......
ین نامه دختر میرحسین موسوی که فکر می کنه با معدل 13 و 14 دوران کارشناسی و کارشناسی ارشدش حقشه که بره بدون کنکور دکتری مهندسی هسته ای بخونه و صد البته حق ایشون بهش داده میشه و الان دانشجوی دکتراست. چقدر این صحنه برای ماها آشناست. چقدر دیدیم که پذریش یک دوره دکتری که مثلا دو نفر بوده، سر کلاس نفر سومی هم اومده بدون کنکور نشسته، چند تا از بچه های دوره عمومی پزشکی می دونند که تو کلاسشون کی ها بدون کنکور اومدند ونشستند سر کلاس و مدرک واقعی ! روگرفتند و رفتند پی کسب نان حلال! در جمهموری اسلامی.
وقتی طرح حمایت از نخبه های دانشجویی برای طی مدارج تحصیلات تکمیلی بدون کنکور و با تسهیلات ویژه در اومد ، آه از نهاد برخی از اساتید ما توی دانشگاه تهران دراومد. ما همه تعجب کردیم گفتیم اینکه خیلی خوبه که! بالاخره دست به کار حمایت از تولید علم و تلاشگران عرصه دانش شدند و بله علم برتر از ثروت آمد پدید! یکی از استادهای ما گفت نه! شما فعلاً نمی دونید! این هم یکی از اون سوراخ دعاهاست که فقط به بعضی خوب حاجت خواهد داد و نگاه کنید به اطرافطونو بپرسید مثلا چطور می شه که پسر فلان آیت الله (مثال می خواهید مثلا خزعلی، مثلا جوادی املی) که همه اش تو جبهه بوده و دنبال کار باباش بوده و ده تا مسولیت اجرایی داشته و ال و بل. یکهو می اد و بهترین دانشگاه های کشور قبول می شه و آزمون بورس و قبول می شه و شاگرد اوله و نخبه است و از ش نه به عنوان آقا زاده که به عنوان دانشمند هم تجلیل میشه.
به خدا خسته شدیم.
باید از این جا بروم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست!
رو به ان وسعت بی واژه که
پیوسته مرا می خواند......
آه سهراب! کفشهایم کو!
پانوشت: سنگینی این خبر یا هر چیز دیگه ای که توی این چند روز اتفاق بیفته یا از پرده بیرون بیفته، به هیچ وجه باعث نخواهد شد که من یکی پای صندوق های رای نرم و رایم را به حساب "اصلاحات" نریزم توی صندوق. دوره خاتمی برای من دوره خاطره انگیزی هست. اما و فقط اما، می خواهم به قول آرامش دوستدار(رادیو زمانه)، "بد را برمیگزینیم و به خودمان دلداری میدهیم که این کار به خودی خود بد نیست؛ آنچه بد است، این است که رضایت دادن به بد، عادت شود. بگذارید دلمان را خوش کنیم به اینکه شاید فرصتی برای تنفس و تجدید قوا و پیشروی بیشتر به دست آوریم. جامعه به تنگنای انتخاب میان بد و بدتر درافتاده است و آن بدتر آنچنان بد است که نمیتوان از پیروزی بدیل کمتر بد، شادمان نشد. حال که در برابر بدتر، بد را برمیگزینیم، فراموش نکنیم که بد را برگزیدهایم. این گزینش نبایستی تقویتکنندهی همدستی و دوپهلوییای باشد که به سادگی سیاست را به منجلاب بدل میکند. اگر فراموش کنیم که بد را برگزیدهایم، بعید نیست که فردا مستعدتر شده و بدتر را برگزینیم
http://zamaaneh.com/nikfar/2009/06/post_118.html"
منبع عکس: سایت تابناک
سلام
پاسخحذفبا مطلبی به نام _ در باب دولت نهم _در بخش اخبارم به روزم
سبز باشید
درود...