از صبح دارم زنگ می زنم به خیلی از دوستان در تهران و احوال ا جویا می شوم به خصوص وقتی خبرهای بالاترین را می بینم. اما بیشترشان یا سرکار بودند یا خانه!!! من از تعجب خشکم زده بود که مگه می شه فلانی..تو که ... بهامانی و...چطور؟
احساس می کنم علیرغم این اخباری که گزارش تایید نشده و شده اش را در اینترنت می بینیم، این بار چندان پرشور نبوده است... شاید همه جوانان سبز، همیشه عادت دارند عصرها بریزند به خیابونها تا صبح ها و قبل از ظهر ها که به قول این دوست ما حرکتی بسیجی وار است! نمی دانم! ولی احساسم خوب نیست!
- این موسوی هم قربونش هی می گه که خودش دنباله رو مردمه و اینها...من تا حالا فکر می کردم داره برای رد گم کردن و آتو دست حکومت ندادن این را میگه، ..نگو خودش هم باورش شده، بابا پس چی شد این 300 هزار نفر سازمان رای و بچه های 88 و اینها که محور بودند بدون اینکه تابلو باشند... ما می دونستیم باید کجاها حضور اصلی داشته باشیم و همیشه هم مردم هم را پیدا می کردند بعدش، که تا یک گروهی سبز هست، تصاعدی مردم زیادش می کردند...الان به نظر می آید حکومت با زیر فشار گذاشتن استراتژی نویس ها و مشاوران موسوی، تا حدی شتاب را گرفته؟ ... خدا نکند!
۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر