وقتی در هجوم بادهای سرد زمستانی، شولای ایمان در بر، گرمی را حفظ میکنم
وقتی در برهوت رویــا،
خارهای فریب دل ساده را مجروح می کند و
من از اندیشه باز نمی مانم
وقتی از کوه بلند خوب زیستن بالا می روم
و
خستگی و تنهایی
مانع از قدم دیگری رو به قله نمی شود،
وقتی بغض تلخ همیشگی
گریبانم را می گیرد و
هرچه میکنم مرا رها نمی کند
و من تسلیم نمی شوم، امیدم را از دست نمی دهم
و ایمام را بر کف نمی نهم
در آن میان
تــــــــــو
را می بینم که
سربلند ایستاده ای
مغرور و سربلند ./
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر