۱۳۸۷ دی ۲۴, سه‌شنبه

دارم برای میلیاردمین بار افتخاری را گوش می کنم... ای جان من غرق سودای تو... بی تماشای تو... دل ندارد ذوق گفتگویی
بی جلوه ات آرزو بی حاصل بی تو در باغ دل، خود نروید سرو آرزویی

شبها مرغ لب بسته منم دل شکسته منم تا سحر سر به زانو دارم
برنخیزد از من های و هویی.........دل ندارد ذوق گفت و گویی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر