۱۳۸۷ بهمن ۲۱, دوشنبه

امروز داشتم با یکی از مدرس های کلاس های بهداشت عمومی حرف می زدم وقتی داشت محتوای درسی کلاسش را آماده می کرد برای دانشجویانش. دیدم چقدر از زمین تا آسمان اول و دوم که هیچ ، هفتم و هشتم با درسهای ما در واحد بهداشت عمومی دانشگاه فرق می کنه.....ما همه اش به جز شپش مپش و این جور بیماریهای همه گیر درمدارس، راجع به مسواک زدن دندان ها ونظایرهم! محتوا داشتیم...کلی چرت و پرت که نخوانده و کلاس نرفته هم می تونستی اون جفنگیات را پشت سر هم ردیف کنی. اینجا دیدم جقدر محتواهای قشنگ در مورد تغییررفتار با هزار تا مثال عینی بر مبنای مقالات چاپ شده داشتند و واقعا را جع به بهدشات عمومی بود. اینکه چرا یک برنامه تغییر رفتار در یک کشور جواب می ده و در جای دیگه نه و چگونه می شود رفتارهای جامعه را اصلاح کرد. خیلی جالب و الهام دهنده بود.
جالب بود که راجع به تحقیقات انجام شده در مورد تاثیرات معکوس استفاده از پوستر حرف می زد که مثلا دیده شده که پوسترهای ضد سیگار را وقتی سیگاری ها می بینند، سیگار گشیدنشون بیشتر شده حالا چرا؟ و چقدر این روش پوستر که در برخی جاها مثه کشور ما خیلی محبوب و مهم جلوه می کنه! و زحمت می کشند یه پوستری آماده می کنند و اینها! و کلی دین خودشان را جماعت برآورده می کنند با این کار! می تونه نتیجه معکوس داشته باشه..... خلاصه به قول یکی از کاراکترهای فیلم علی حاتمی...عزیزم ما همه چیزمون به همه چیزمون می خوره! تعجبی نداره ما کجاییم...دنیا کجا......... ما فقط به فکر انجام وظیفه و خلاص شدن از کاری هستیم نه اینکه واقعاً جقدر موثر و به درد بخور بوده کار ما و اصلا نشدنش بهتر بوده یا شدنش....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر